ارسالکننده : سیاوش قربان زاده در : 90/8/7 3:54 عصر
در پی حمله به انگلستان
423سال پیش ، در روز 8 اوت سال 1588 میلادی ناوگان دریایی شکست ناپذیر اسپانیا که برای تصرف انگلستان اعزام شده بود در مقابل بندر گراویلنس بر اثر آتش توپخانه ها و عملیات ایذایی انگلستان در هم شکسته شد.
اعزام ناوگان نیروی دریایی اسپانیا برای تصرف خاک انگلستان دلایل متعددی داشت.
رنسانس ، ظهور مذهب پروتستان که منجر به درگیری های مذهبی در اروپا شد ، کشف قاره جدید آمریکا و غارت منابع عظیم آن توسط اسپانیایی ها ، باعث شد تا سایر کشورهای بزرگ اروپا مانند فرانسه و انگلستان نیروی دریایی خود را تقویت کرده وناوگان های خود را برای کشف سرزمین های جدید عازم اقیانوس ها کنند.
در سال 1558 میلادی الیزابت تودور دختر آن بولین دومین همسر هنری هشتم پس از درگذشت پدرش ملکه انگلستان شد.
در حالی که خواهر ناتنی اش ماری که حاصل ازدواج اول هنری هشتم با کاترین آراگون بود و با پادشاه اسپانیا فیلیپ دوم ازدواج کرده بود ، باید ملکه انگلستان می شد.
از سوی دیگر کاتولیک های انگلیسی که پس از برقراری مذهب پروتستان در این کشور ، به شدت تحت فشار قرار گرفته بودند ، ماری استوارت ملکه کاتولیک اسکاتلند را وارث حقیقی تاج و تخت انگلستان می دانستند ، اما الیزابت اول دستور زندانی کردن ماری استوارت را داد و در سال 1587 میلادی فرمان قتل وی را صادر کرد.
قتل ماری استوارت یکی از عواملی بود که باعث شدفیلیپ دوم پادشاه کاتولیک اسپانیا تصمیم حمله به انگلستان را اتخاذ کند.
با این حال حمله وی به انگلستان تنها به دلیل اختلافات مذهبی نبود.
از سال های پیش ، با قدرت یافتن نیروی دریایی انگلستان ، کشتی های انگلیسی و کورسرهای (دزدان دریایی دولتی) انگلیسی مانند فرانسیس دریک بی وقفه به کشتی های اسپانیایی که مملو از گنجینه های متصرفات اسپانیا در قاره آمریکا بودند ، در اقیانوس اطلس حمله می کردند.
همچنین در منطقه هلند و فلاندر که در تصرف اسپانیا بود ، فیلیپ دوم دائما با شورش های هلندی ها مواجه بود و الیزابت اول از شورشیان هلندی حمایت می کرد.در سال 1585 میلادی ، فرانسیس دریک با کشتی های خود به جزیره اسپانیایی سن دومینگو در دریای کاراییب حمله کرد و این جزیره و سپس شهر کارتاژن در ونزوئلا را غارت نمود.
در راه بازگشت ، در سال 1587 میلادی ، دریک ، بندر کادیس واقع در سواحل آندلس اسپانیا را به آتش کشید و حتی تعدادی از کشتی های جنگی اسپانیا را نابود کرد.وی در بازگشت ، توسط الیزابت درجه آدمیرال نیروی دریایی انگلیس را دریافت نمود.
به این ترتیب کاسه صبر فیلیپ دوم لبریز شد و او تصمیم گرفت بزرگترین عملیات نظامی آن دوران را علیه انگلستان انجام دهد.
نیروی دریایی اسپانیا که به «آرمادا» موسوم بود یک ناوگان باشکوه از کشتی های جنگی بود.
این ناوگان از 130 کشتی جنگی تشکیل شده بود و از یک نیروی نظامی قدرتمند شامل 30000 ملوان و سرباز ، توپخانه قوی ، تجهیزات لازم برای محاصره شهرها ، بیمارستان نظامی و غیره برخوردار بود.
این ناوگان عظیم تحت فرماندهی دوک مدینا سیدونیا عازم انگلستان شد تا خاک انگلستان راتصرف کرده و شهر لندن را اشغال نماید.
دوک مدینا سیدونیا یک فرمانده ارتش زمینی بود وتجربه دریانوردی نداشت ، اما در پی درگذشت سانتاکروز آدمیرال نیروی دریایی اسپانیا به فرمان فیلیپ دوم جانشین وی شد.
در مقابل نیروی دریایی قدرتمند جنگی اسپانیا ، پادشاهی انگلستان دارای یک نیروی دریایی شامل کشتی های جنگی ملکه و کشتی های بازرگانی بود که توسط صاحبان آنها برای مقابله با تهدید اسپانیا به نیروی دریایی اهدا شده بودند.
نیروی دریایی اسپانیا و نیروی دریایی انگلیس قبل از این که ناوگان اسپانیا به دریای مانش برسد ، چهار بار با یکدیگردرگیر شدند اما هیچ یک از این درگیری ها تعیین کننده نبودند.
تا این که نیروی دریایی اسپانیا دربندر کاله واقع در شمال فرانسه لنگر می اندازد.فاصله بندر کاله تا نزدیکترین بندر انگلیسی فقط 36 کیلومتر بود.در جریان شب 7 تا 8 اوت سال 1588 میلادی ، انگلیسی ها با قایق های مملو ازمواد منفجره و مواد آتش زا با استفاده از تاریکی شب کشتی های اسپانیایی را در بندرکاله موردحمله قرار دادند.این حمله ناگهانی وحشت و بی نظمی فراوانی را در ناوگان جنگی اسپانیا ایجاد کرد.ناخداهای اسپانیایی برای فرار از شعله های آتش دستور دادند زنجیرهای لنگرها را قطع کنند.ناوگان اسپانیا در جریان شب پراکنده شد.هنگام بامداد دوک مدینا سیدونیا دوباره ناوگان خود را جمع آوری کرد.
این آغاز ماجرا بود که در سواحل بندر گراولینس انگلیس رخ داد و درگیری نهایی با انگلستان آغاز شد.در جریان ساعت ها ، توپخانه های ساحلی انگلیسی ها ، ناوگان اسپانیا را زیر آتش گرفتند ، بی آن که کشتی های جنگی اسپانیا بتوانند در مواضع مناسبی برای پاسخ به آتش توپخانه انگلیسی ها مستقر شوند.بسیاری از کشتی های ناوگان اسپانیا به شدت آسیب دیده وغرق شدند.
سپس از بداقبالی اسپانیایی ها باد شدیدی از جنوب وزیدن گرفت و کشتی های اسپانیایی را به جهت شمال راند.دوک مدینا سیدونیا تصمیم گرفت بقیه کشتی های خود را نجات داده و به اسپانیا بازگردد.تنها مسیر ممکن برای بازگشت دور زدن اسکاتلند و ایرلند برای بازگشت به اسپانیا بود اما اوضاع جوی و دریا نیز با اسپانیایی ها همراه نبودند ، ده ها کشتی اسپانیایی درسواحل ایرلند به صخره ها برخورد کردند و سرنشینان آنها توسط ایرلندی ها قتل عام شدند.تعداداندکی از کشتی های ناوگان آرمادا و افراد آن توانستند به اسپانیا بازگردند.
به این ترتیب در روز 8 اوت سال 1588 میلادی ناوگان دریایی شکست ناپذیراسپانیا در مقابل بندر گراولینس انگلیس درهم شکسته شد.
اگر باد و اوضاع جوی به کمک انگلیسی ها نمی آمدند ، این ناوگان هنوز آن قدرت را داشت که به خاک انگلستان حمله کند ، زیرا مهمات انگلیسی ها به اتمام رسیده بود و آنها توان دفاع نداشتند ، اما بادهای مخالف ناوگان اسپانیا را به سوی شمال راندند ، در غیر این صورت شاید جریان تاریخ تغییر می یافت.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سیاوش قربان زاده در : 90/8/7 3:53 عصر
در جنگ ملازگرد رخ داد
940سال پیش در روز 19 اوت سال 1071 میلادی لشکر امپراتور بیزانس توسط سپاهیان آلب ارسلان ، پادشاه سلجوقی در ملازگرد در نزدیکی دریاچه وان در ارمنستان درهم شکسته شد و دیوژینوس ، امپراتور بیزانس به اسارت آلب ارسلان ، پادشاه سلجوقی درآمد.
چهار قرن پیش از این تاریخ کنستانتینوپل (قسطنطنیه) پایتخت امپراتوری رم شرقی تحت تاثیر فرهنگ یونانی و مذهب ارتدوکس بیزانس نام گرفت و پایتخت امپراتوری بیزانس شد.
امپراتوری بیزانس توانست به دلیل استحکامات پایتختش کم و بیش در مقابل تهاجم اقوام مختلف مقاومت کند.تا اینکه سلسله سلجوقیان در ایران و ماوراءالنهر قدرت را در دست گرفت و خلفای عباسی بغداد را مطیع خود کرد.ظاهرا خلیفه عباسی قدرت داشت اما قدرت واقعی در دست شاه سلجوقی بود.
آلب ارسلان ، پادشاه سلجوقی برای گسترش قلمرویش ارمنستان و بخشی از ترکیه امروزی را تصرف کرد.دیوژینوس ، امپراتور بیزانس از پیشروی سلجوقیان و از دست رفتن ارمنستان نگران شد و یک لشکر 100 هزار نفری را تشکیل داد. نرمان های ماجراجو و جنگاور بخشی از سپاه دیوژینوس را تشکیل می دادند. او با این سپاه عظیم به مقابله با آلب ارسلان ، پادشاه سلجوقی شتافت.
در ملازگرد در نزدیکی دریاچه وان و در سرزمین ارمنستان آن روزگار جنگ سختی میان سپاه دیوژینوس و لشکر آلب ارسلان درمی گرفت که در این جنگ سپاه امپراتوری بیزانس توسط ارتش سلجوقی درهم شکسته شد و دیوژینوس به اسارت درآمد.
به این ترتیب ، در روز 19 اوت سال 1071 میلادی لشکر امپراتور بیزانس توسط سپاهیان آلب ارسلان پادشاه سلجوقی در ملازگرد درهم شکسته و مضمحل شد.
هزاران نفر از سپاهیان بیزانس از جمله دیوژینوس ، امپراتور بیزانس اسیر شدند. آلب ارسلان با احترام با دیوژینوس رفتار کرده و مقام او را محترم شمرد و مدتی بعد او را آزاد کرد تا به بیزانس بازگردد. پس از آزادی ، دیوژینوس به پایتختش بازگشت اما در غیاب او توطئه ای شکل گرفته بود و هم میهنانش چشمان دیوژینوس را از کاسه درآورده و او را از سلطنت خلع کردند و جنگ قدرت در امپراتوری بیزانس درگرفت.
ده سال پس از شکست ملازگرد ، سلجوقیان سراسر منطقه آسیای صغیر را از چنگ امپراتوری بیزانس بیرون آورده و متصرف شدند. شهر بیزانس به شدت در معرض تهدید سقوط قرار گرفت اما غربی ها به کمک آنها شتافتند و جنگ های صلیبی آغاز شدند که فقط برای مدتی سقوط بیزانس را به تاخیر انداختند.
شکست ملازگرد مقدمه اشغال آسیای صغیر و منطقه آناتولی توسط سلجوقیان شد ، که سرانجام پس از گذشت 382 سال از این تاریخ عثمانی ها یکی از شاخه های سلاجقه آناتولی موفق به فتح بیزانس ( قسطنطنیه) شدند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سیاوش قربان زاده در : 90/8/7 3:51 عصر
بهار پراگ خزان شد
43 سال پیش در بامداد روز 21 اوت سال 1968 میلادی مردم اروپا پس از برخاستن از خواب با شنیدن اخبار مبهوت شدند. نیروهای زرهی پیمان ورشو شامل 300 هزار نظامی شبانه به دستور لئونید برژنف ، دیکتاتور شوروی، کشور چکسلواکی (جمهوری چک و جمهوری اسلواکی امروزی در آن زمان کشور واحد چکسلواکی را تشکیل می دادند) را تصرف کرده بودند.
با حمله نیروهای پیمان ورشو به کشور چکسلواکی بهار کوتاه مدت پراگ پایان گرفت و خزان آن آغاز شد.
نیروهای پیمان ورشو به بهانه درخواست کمک مقامات محلی برای نجات رژیم کمونیستی در این کشور اروپای شرقی که 20 سال پیش از این تاریخ در سال 1948 میلادی با یک کودتای اتحاد شوروی به این کشور تحمیل شده بود دست به اشغال چکسلواکی زدند.
در 25 فوریه سال 1948 میلادی ادوارد بنش ، رئیس جمهور قانونی جمهوری چکسلواکی پس از دو هفته فشار بی امان و آشکار اتحاد شوروی ناگزیر شد قدرت را به حزب کمونیست و رهبر آن گوتوالد تسلیم کند.در میان تمام کشورهای اروپای مرکزی که پس آزادی از دست نازی ها به اشغال شوروی درآمده بودند ، چکسلواکی تنها کشوری بود که یک سیستم دمکراتیک و در عین حال یک حزب کمونیست قدرتمند داشت.حزب کمونیست چکسلواکی در انتخابات عمومی سال 1946 میلادی 38 درصد آرا را کسب کرده بود و جایگاه مهمی در دستگاه دولت داشت.
پس از کودتا که به کمک شوروی صورت گرفت ، گوتوالد و حزب کمونیست تمام امور چکسلواکی را در اختیار خود گرفتند. به این ترتیب ، این کشور برای مدت 40 سال از جهان منزوی شد و به استثنای دوره کوتاه «بهار پراگ» در پشت پرده آهنین قرار گرفت.
در روز 5 ژانویه سال 1968 میلادی الکساندر دوبچک47 ساله به مقام دبیرکلی حزب کمونیست چکسلواکی و ژنرال لوتویک اسووبودا 73 ساله به مقام ریاست جمهوری انتخاب شدند. این دو نفر تلاش کردند تا در سیستم بسته کشور اصلاحاتی را ایجاد کنند.
الکساندر دوبچک طرفدار یک «سوسیالیسم با چهره بشردوستانه» بود.با شروع اصلاحات دوبچک «بهار پراگ» آغاز شد. در ماه آوریل دوبچک سانسور را لغو کرد ، رییس پلیس چکسلواکی را دستگیر کرد و به شهروندان این کشور کمونیستی اجازه مسافرت به خارج را داد.
بسیاری از مردم چکسلواکی از این شرایط تازه شادمان بودند بی آن که مراقب اقدامات تحریک آمیز پیمان ورشو باشند.
تحولات چکسلواکی از نظر لئونید برژنف دیکتاتور اتحاد شوروی غیرقابل پذیرش بود زیرا این خطر وجود داشت که سایر کشورهای پشت پرده آهنین به چکسلواکی تاسی کرده و خود را از تسلط شوروی نجات دهند.
بنابراین برژنف به نیروهای پیمان ورشو که چکسلواکی نیز عضو این پیمان بود دستور اشغال این کشور را داد.
مهاجمان از 5 کشور شوروی ، لهستان ، بلغارستان ، آلمان شرقی و مجارستان از زمین و هوا به چکسلواکی یورش برده و در کمتر از 24 ساعت خاک این کشور و پراگ پایتخت را اشغال کردند.
مردم غیرمسلح در مقابل تانک ها کاری از دست شان ساخته نبود و الکساندر دوبچک و سایر مقامات به سرعت دستگیر شده و افراد دیگری به مقام آنها منصوب شدند. در عین حال هزاران نفر از مردم چکسلواکی نیز دستگیر و روانه اردوگاه های کار اجباری در اتحاد شوروی شدند. «بهار پراگ» و رویای یک «سوسیالیسم با چهره بشری» تحت رهبری مسکو ناگهان پایان یافت.
به این ترتیب ، در روز 21 اوت سال 1968 میلادی نیروهای پیمان ورشو سراسر چکسلواکی و شهر پراگ را تصرف کردند.
با حمله نیروهای کمونیست پیمان ورشو به دستور لئونید برژنف به چکسلواکی بهار کوتاه مدت پراگ پایان گرفت و خزان آن آغاز شد.چک ها و اسلواک ها ناگزیر شدند 20 سال دیگر انتظار بکشند تا بتوانند برای همیشه از یوغ کمونیست نجات یافته و به آزادی دست یابند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سیاوش قربان زاده در : 90/8/7 3:50 عصر
هانیبال ارتش رم را شکست داد
2228 سال پیش در روز 21 ژوئن سال 217 قبل از میلادی هانیبال سردار کارتاژ ارتش رم را در ساحل دریاچه تراسیمن ، در اتروری (ایتالیای مرکزی امروزی) در هم شکست. در تاریخ نظامی جهان ، حمله هانیبال به قلب قلمرو رم جزو شاهکارهای نظامی محسوب می شود.
رم و کارتاژ دو شهر بزرگ دو سوی مدیترانه باستان بیش از یک قرن با یکدیگر می جنگیدند. جنگ های رم و کارتاژ از سال 264 قبل میلاد آغاز و سرانجام در سال 146 قبل از میلاد با اضمحلال کارتاژ خاتمه یافت.
سلسله جنگ های رم و کارتاژ به جنگ های پونیک موسوم شده است. شهر کارتاژ توسط فنیقی ها در نزدیکی شهرتونس امروزی بنیان نهاده شده بود. شهر رم نیز با گسترش قلمرو خود به یک قدرت جهانی تبدیل گردیده بود و در آن دوره با سیستم جمهوری (کنسولی) و یک مجلس سنا اداره می شد.
کارتاژ یک قدرت دریایی آن زمان بود و رم بیشتر در جنگ های زمینی قدرتمند بود. جنگ های پونیک به سه جنگ به نام های جنگ اول پونیک از 264 تا 241 قبل از میلاد ، جنگ دوم پونیک از 219 تا 202 قبل از میلاد و جنگ سوم پونیک از 149 تا 146 قبل از میلاد تقسیم می شوند.
هانیبال چهره شاخص جنگ دوم پونیک بود. در سال 219 قبل از میلاد ، هانیبال که 27 سال داشت و پسر هامیلکار سردار بزرگ کارتاژ بود ، به سمت فرمانده کل ارتش کارتاژ منصوب می شود.
وی به شهر ساگونت در اسپانیا که متحد رم بود حمله کرد و این بهانه ای برای آغاز جنگ دوم پونیک بود. هانیبال پس از این حمله به قصد تنبیه رم راهی طولانی که از سرزمین گل (فرانسه امروزی) می گذشت را آغاز می کند.
او از بی طرفی قبایل گل استفاده کرده و تا رود رن پیشروی می کند اما برای غافلگیر کردن رمی ها ناگزیر می شود از شهربندری مارسی که متحد رم بود، دوری گزیند.
هانیبال این طراح بزرگ نظامی از نواحی کم ارتفاع ساحلی دور شده و راه کوه های مرتفع و گردنه های خطرناک و برفگیر آلپ را در پیش می گیرد.
ارتش هانیبال شامل 50000 سرباز پیاده ، 9000 سوار و 218 راس فیل بود. گذر این ارتش به ویژه با وجود فیل ها از گردنه ها و کوره راه های کوهستان آلپ یک اقدام ماجراجویانه و حماسی محسوب می شود.
هانیبال پس از گذر از کوه های آلپ وارد خاک رم می شود و در دو نوبت لژیون های رمی که انتظار حمله وی را از این مسیر نداشتند در تسین و تره بی شکست می دهد.
آنگاه در روز 21 ژوئن سال 217 قبل از میلاد ، فلامینیوس کنسول رم در دامی که هانیبال در کناره های دریاچه تراسیمن برای وی گسترده بود، می افتد. در این نبرد 15000 لژیونر ارتش رم کشته شده و حدود 15000 لژیونر دیگر اسیر نیروهای هانیبال می شوند.
به این ترتیب در روز 21 ژوئن سال 217 قبل از میلاد لژیونرهای شکست ناپذیر ارتش رم توسط هانیبال سردار بزرگ کارتاژ در هم شکسته می شوند. عبور ارتش هانیبال و استراتژی نظامی او بعد از گذشت 2228 سال از این جنگ هنوز یک شاهکارجنگی محسوب می شود.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : سیاوش قربان زاده در : 90/8/7 3:47 عصر
پایان افسانه ناپلئون در نبرد واترپلو
196 سال پیش در روز 18 ژوئن سال 1815 میلادی ، قوای نظامی فرانسه به فرماندهی ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه از قوای نظامی مشترک انگلستان و پروس به فرماندهی ژنرال ولینگتون و مارشال بلوخر در واترلو در چند کیلومتری جنوب بروکسل شکست خورد.
ناپلئون که حدود یک سال پیش از این تاریخ پس از شکست از قوای مشترک انگلستان ، روسیه و پروس از امپراتوری فرانسه خلع شده و به جزیره الب تبعید شده بود ، از جزیره الب فرار کرده و در روز 20 مارس سال 1815 میلادی به کاخ توییلری در پاریس بازمی گردد.
لویی هجدهم از سلسله بوربون که به پادشاهی فرانسه رسیده بود با ورود ناپلئون از پاریس فرار می کند. در آن هنگام نیروهای متحد علیه ناپلئون در حال به توافق رسیدن در مورد شرایط صلح با فرانسه بودند و پس از اطلاع از بازگشت ناپلئون حکومت وی را غیرقانونی اعلام کردند.
ناپلئون با عجله یک قوای نظامی 100000 نفری از سربازان سابق خود را تشکیل می دهد و تصمیم می گیرد در بلژیک به نیروهای انگلستان و پروس قبل از این که روسها و اتریشی ها به آنها بپیوندند ، حمله کند.
ناپلئون قوای نظامی پروس به فرماندهی مارشال بلوخر را در لینیی منطقه ای میان شهرهای شارلو روا و نامور شکست می دهد. او به ژنرال فرانسوی گروشی دستور می دهد به تعقیب بازمانده قوای نظامی بلوخر ادامه دهد.
ناپلئون در فردای آن روز به قوای انگلستان به فرماندهی ژنرال ولینگتون که در فلات مون سن ژان نزدیک واترلو مواضع مستحکمی را در اختیار داشت ، حمله می کند، اما به علت بارندگی شب قبل میدان نبرد بسیار گل آلود بوده و پیش راندن توپ ها بسیار دشوار بود. به همین دلیل ناپلئون نتوانست در مواضع دفاعی انگلیسی ها رخنه کند.
در پایان روز، ناگهان قوای مارشال بلوخر از پشت سر به نیروهای فرانسوی حمله کرده و آنها را غافلگیر می کند. با از هم فروپاشیدن صفوف نیروهای فرانسوی ، ناپلئون تحت حمایت گارد امپراتوری میدان جنگ را ترک می کند و به پاریس بازمی گردد، در این هنگام ناپلئون متوجه می شود که همه چیز پایان یافته است.
حکومت دوباره ناپلئون پس از فرار از جزیره الب فقط 100 روز به طول انجامید.
مدتی بعد ناپلئون خود را تسلیم انگلیسی ها کرد. دولت انگلستان این بار ناپلئون را به جزیره دوردست و بد آب و هوای سنت هلن تبعید کرد. ناپلئون چند سال بعد در جزیره سنت هلن بر اثر یک بیماری درگذشت.
به این ترتیب ، در روز 18 ژوئن سال 1815 میلادی ناپلئون در واترلو شکست خورد و افسانه ناپلئون بناپارت فاتح بزرگ اروپا به پایان رسید.
کلمات کلیدی :